چند روز پیش که به اتفاق اخوی برای آبیاری به صحرا رفتم ، با حاج عباس که در همسایگی زمین ما مشغول آبیاری بود مواجه شدیم . بعد از سلام و احوالپرسی صحبت از آبیاری کشت جو شد . ایشان به داداش گفتند قبل از آبیاری کود شیمیایی بپاشد تا رشدش یهو زیاد شود . داداش هم گفت اتفاقا کود دولتی گرفتم و پاشیدم . من که قبلا در نشریات پزشکی خوانده بودم که مصرف بعضی از انواع کودهای شیمیایی در مزارع موجب بروز بیماریهای خطرناک در انسان می گردد و مصرف آنها در کشورهای اروپایی ممنوع شده است ، به خیال اینکه حاج عباس از خطر این کودها بی خبر است ، موضوع را عنوان کردم . ولی ظاهرا او قبل از من خبردار بوده و گفت : " درسته ولی چاره چیست ؟! ما قدیمها هر چه کود حیوانی هم که به جو و گندم میدادیم در نهایت هر جریب حد اکثر ... مقدار جو یا گندم میداد ولی با این کودها یهو تولید بالا رفت و هر جریب ...مقدار شد "( عددها یش را یادم نیست ).و در تایید حرف من ادامه داد : " ما که همه مریض شده ایم ! چرا اینا میگی!؟ چند وقت پیش سیب زمینی از ایران به روسیه صادر میکنند .سیب زمینی توش بوده که هر دونه اش سه کیلو بوده ! روسها تعجب میکنند و به آزمایشگاه میبرند و می بینند همه اش مواد شیمیاییه ! به ایرانیا میگند بیایید سیب زمینیهاتون را ببرید . " بالاخره حرفشون این بود که بدون کود شیمیایی با این هزینه ها و این قیمتها اصلا کشت و کار نمی صرفد . در جایی دیگر از حاج علی شنیدم که : " تو بعضی گاوداریها کود شیمیایی را داخل علوفه به جوونه ها میدند ، چشم جوونه ها اینقدر میزنه بیرون و هر روز دو کیلو به وزنشون اضافه میشه ! همین مرغها را چرا نمیگی !؟ مگر ما جوجه بزرگ نکردیم ؟! مگر میشود یک جوجه به این زودی دو کیلو بشه ! این مرغداریها همه مواد شیمیایی میدند ! "
من هم که دیگه در مقابل این حرفها چیزی نداشتم بگم ، با خود گفتم واقعا فاجعه ای در پیش است که وزارت بهداشت ایران صحبت از خطر سونامی سرطان در ایران کرده بود و فقط گفتم لااقل چیزهایی را که خودتون میخورید شیمیایی ندید . شب که مهمون حاج علی ، عموی عزیزم ، بودم . از میان غذاهایی که خواهر عزیزم تهیه کرده بود من فقط نان و شیرۀ انگور با مغز گردوی کوبیده خوردم . بعد از تمام کردن پیالۀ شیره ، پیاله ای دیگر جلو من گذاشتند . ولی من که اندازۀ چند بارم از آن غذا ی بسیار لذیذ خورده بودم پیالۀ دوم شیرۀ قرمز خوشرنگ را از جلو خودم کنار گذاشتم . حاج علی گفت : " به باغ انگورم کود شیمیایی نمیدم ؛ برا همین است که کشمش و شیره اش اینقدر خوشمزه است ."
حال فقط باید امیدوار باشیم تا با حذف یارانه ها و اصلاح قیمتهای محصولات کشاورزی ، کشاورزان دیگر مجبور نباشند کود شیمیایی مضر استفاده کنند .
اینرا هم بگم که آنروز بعد از نیم ساعتی صحبت کردن با حاج عباس ، حاجی به برادرم گفت : "حاجی مون آخرش این آقا رام یاقا نارت . " بعد از اینکه داداش من را معرفی کرد ، متعجبانه گفت : " پره محدابرایم تویه !؟ چرا انقد پیر گِنایه ؟!"
No comments:
Post a Comment