یک هفته استراحت کامل در وانشان فرصتی است تا استراحتی هم به یکی از پر
کارترین عضو بدن یعنی جناب معده بدهم . انسان هر وقت تنهاست حوصله پخت و
پز طولانی را ندارد . بنابراین غذاهای حاضری بهترین گزینه برای یک هفته
تنهایی در روستاست . البته اگر بتوانم بهانه های کافی برای قبول نکردن
دعوت خویشاوندان و برادر و خواهران پیدا کنم . با این وجود لا اقل یکی دو
وعده را باید با آنان باشم و در هر کدام از این وعده ها هم به اندازه دو
وعده غذا باید خورد . غذاهایشان آن قدر لذیذ است که بدون تعارف به اندازه
ای خورده میشود که دیگر جایی برای تعارفات زورگویانه آنان نمی ماند .
تازه از غذای باقیمانده بار می کنند که با خودم ببرم . اینها سوای آن آش
رشته هایی است که با عناوینی مثل عصرانه به معده ای که میخواهد استراحت
کند تحمیل می شود .
اگر بحال خودم واگذار شوم غذاهای مورد علاقه خودم یک وعده آبگوشت ، و
مابقی نان و لبنیات است . منهای صبحانه که معمولا نان و مغز گردو با عسل
است . معمولا در بدو ورود به وانشان شیر یک شب گاو یکی از معدود همسایه
های گاودار را می گیرم و بعد از نیم ساعتی جوش دادن ملایم ، نیمی از آنرا
ماست می کنم و نیمی دیگر را در یخچال نگهمیدارم و روزی یکی دو لیوان می
نوشم . فقط باید در نظر داشته باشم که برای درست کردن ماست ، باید مایه
ماست با خودم بیاورم چرا که خانه داران اینجا عقیده دارند که نباید مایه
ماست به کسی داد ، که اگر چنین کنند ماستی که خودشان درست می کنند ترش می
شود . چند بار چیزی از این موضوع به من نگفتند ولی بلاخره موضوع را به
گوشم رساندند . البته راه حلش اینست که هر وقت ماست آماده شد به اندازه
آن مایه ماست که فقط یک قاشق ماست است به آنان پس بدهم . این بار مایه
ماستم را از ماستی که دو هفته قبل درست کرده بودم داشتم و ماستی هم که
درست کردم از همیشه بهتر در آمد . باید فرصت کنم روی این عقیده خانمها یک
تحقیق عملی انجام دهم. تا یکسال پیش سعی می کردم از لبنیات کامل استفاده
نکنم و در صورت امکان ماست چکیده از دوغ می خریدم که چربی نداشته باشد .
ولی اخیرا در یک نشریه خارجی خواندم که در یک تحقیق مشخص شده که شاید
لبنیات کامل بهتر از نوع کم چرب آن باشد .
بهر حال شام امشب همین ماست است با کمی سبزی تره که در باغچه خودم که
آنرا زمستانیزه کرده ام تولید شده ، باضافه کمی تربچه سفید که خواهر
مهربانم از باغچه خودش آورده . نان هم همان نان است که از نانوایی وانشان
خریده ام . نانش بسیار خوش خور است . اگر هوس نکنید باید بگویم که این
غذا بسیار خوشمزه است و اگر شما مهمان من بودید حتما نمره ده به من
میدادید ! حال ببینید چه بازی بر سر این فرهنگ ایرانی بیچاره در می آورند
! فکر می کنید من بتوانم با این بفرمایید شام خودم با هجوم فرهنگی من و
تو ، و این و آن ، و خودی و بیگانه مبارزه کنم . شاید کمک شما کاری بکند
.
داشت یادم میرفت در مورد میز شام صحبت کنم . میز امشب همان کرسی است
. سفره هم یک ورق از آن روزنامه خیلی بزرگه هست که چون خواننده ندارد
بعنوان کاغذ باطله فروخته میشود . در کنار کیوسک روزنامه فروشی در
گلپایگان ، تیترها را نگاه می کردم که دیدم یک نفر روزنامه باطله خرید .
من هم از آن خواستم و با دویست تومان ، پنج شماره از آن روزنامه بزرگه را
به من داد و فقط اسم روزنامه را از صفحه اولش بریده بودند . شاید برای
اینستکه روزنامه فروش بتواند از پرداخت پول روزنامه هایی که فروش نمیرود
معاف باشد . ظاهرا نمی صرفد که روزنامه ها را عودت دهند . ناشرین این
روزنامه هم که دغدغه ضرر و زیان ندارند . خوشبختانه هر چه بخواهند از بیت
المال در اختیارشان قرار می گیرد . آخر برای مقابله با هجوم فرهنگی هر چه
پول به افراد فرهنگی بدهند کم است . حالا اگر مردم فقط به من و تو و شما
و ایشان توجه می کنند ، آن دیگر تقصیر خودشان است !
به به . من که از این آبگوشتهاو ماست و لبنیات آقای مشایخی خورده ام و مهمان همان باغچه ایشان بوده ام میدانم جه صفایی هم آنجا . هم خوذ ایشان دارند . زنده باشید و سالم .
ReplyDelete