وانشان

وانشان

Friday 27 July 2012

از المپیک بجای جنگ تا المپیک همراه جنگ !! اهداف المپیک چیست؟

 

    برای آنان که مایلند از وقایع تاریخی درس بیاموزند داستان المپیک هم میتواند موضوع درسی قرار گیرد که با جان و مال مردم و همچنین سلطه ی سلطه جویان رابطه داشته و دارد . داستان المپیک برمی گردد به بیش از دو هزار سال قبل ، زمانی که در سرزمین یونان باستان جنگهای خونین و ویرانگر طولانی بین حکومتهای محلی شهرها، مردم را به ستوه آورده بود . ظاهرا ریشه اصلی این بازیها را باید در داستانهای اساطیری یونان قدیم جستجو کرد و روابط بین خدایان آن زمان که شاید  به عنوان مراسمی مذهبی برگزار می شده است . بهمین علت هم تیره بختیهای حاصله از جنگهای محلی را مرتبط می دانستند به پشت کردن به مراسم مذهبی پیشینیان و اینکه مورد غضب خدایان قرار گرفته بودند . بهر حال تصمیم گرفته شد هر چهارسال یکبار جنگ و خونریزی متوقف و جوانان شهرها در مسابقات ورزشی به رقابت بپردازند .

     آن سری از المپیادهای اولیه حدود چهارصد سال بعد از میلاد مسیح زمانی که رومیان بر یونان سلطه یافتند و میخواستند برتری دین مسیحیت را بر ادیان قدیمی یونان نشان دهند توسط امپراتور رم مختومه اعلام و غدغن شد . البته باید بخاطر داشت که در رم باستان مراسم گلادیاتور بازی ، که در آن  مردان جنگجو را به جنگیدن با هم و کشتن یکدیگر وادار می کردند، ابزاری در دست امپراتوران بوده که ضمن اجرای اهداف سیاسی موجبات سرگرمی عوام الناس هم فراهم می شده است .

    سری جدید بازیهای المپیک در اواخر قرن هجدهم شروع شد . در اینکه اهداف پیشنهاد دهنده یا پیشنهاد دهندگان شروع مجدد این بازیها چه بوده است نمیشود با اطمینان صحبت کرد ولی احتمالا نظر خیر در بین بوده است . ولی با مرور زمان و موفقیت این برنامه در جلب نظر مردم ، تمام کسانی را که میتوانستند از جاذبیت این برنامه استفاده کنند بر آن داشت تا از آن بهره برداریهای لازم داشته باشند .

    از استفاده کنندگان یا بهتر است گفته شود سوء استفاده کنندگان این مراسم باید از احزاب سیاسی ، حکومتها و سرمایه دارانی نام برد که زمینه ی مناسبی می یابند تا برتری مرام خود و یا تولیدات خود را نسبت به دیگران تبلیغ کنند و موفقیت ورزشکاران در کسب مدال را نشانه ای از کارایی نظام و مدیریت خود قلمداد کنند . همین نوع بهره برداریها در داخل کشورها با استمرار بازیها و رقابتها در سطح ملی و در چارچوب آمادگی برای المپیک ادامه پیدا می کند . بطوریکه هم اکنون در تقریبا تمام کشورها مخصوصا کشورهایی که دارای نظامهای بسته هستند اولین موضوع مورد بحث در هر محفل دو نفره و بیشتر ، بجای طرح مشکلات اجتماعی و سیاسی ، مسابقات ورزشی است . حتی در کشورهایی که فرصت بحث و تبادل نظر در مورد مسائل جاری در وسائل ارتباط جمعی داده نمیشود ، به بازیگران صحنه ورزش اجازه داده میشود با هم وارد جدالهای تبلیغاتی شوند .

     البته نمیشود منکر محسناتی شد که این نوع فعالیتها میتواند در بر داشته باشد . اینکه مردم تشویق به ورزش و فعالیتهای دسته جمعی به امید توسعه بهداشت جسمی و روانی اجتماع شوند کاریست بس پسندیده ؛ لکن ورزش به عنوان حرکات سلامت بخش دارای خصوصیاتی است که در ورزشهای مسابقه ای مراعات نمیشود . در ورزشهای مسابقه ای هدف برنده شدن میباشد و عموما دیده میشود که ورزشکاران مجبور می شوند تحت شدیدترین فشارها خود را برای برنده شدن آماده کنند و از آن بدتر اخیرا استفاده از داروهای شیمیایی نیروزا هم بسیار متداول شده است که عواقب وخیمی بر جسم و روان ورزشکاران دارد . امروزه دیگر اخلاق جوانمردی هم در بین ورزشکاران  امتیازی ندارد ، در حالیکه درآمدهای کلان تعدادی انگشت شمار از ورزشکاران حرفه ای بدون آثار سوء در جامعه نمیباشد . از آنجا که بسیاری از این ورزشکاران از دوران نوجوانی مورد آموزش و تشویقات غیر اصولی بوده اند متوجه نیستند که با پولی که دریافت می کنند سلامتی خود را می فروشند . هنوز دو مورد اخیر آن که دو نفر فوتبالیست جوان در میدان مسابقه دچار سکته قلبی شدند و یکی از آنان بلافاصله جان داد فراموش نشده است . چگونگی وضعیت سلامتی اینگونه افراد هم پس از جوانی و خارج شدن از دید مردم مورد توجه کسی نیست . اگر آماری دقیق تهیه شود میتوان نسبت به سلامتی دراز مدت آنان مطلع شد . که البته این امر هیچگاه مورد توجه عموم واقع نشده است .

   حال باید دید آیا مسابقات کنونی المپیک مزایایی را که در بدو ایجاد آن منظور بوده در بر دارد یا فقط بعنوان ابزاری در دست سود جویان و سلطه گران درآمده است ؟ زمانی که در یونان برای ترک مخاصمات خونین ، مسابقات المپیک جایگزین شد ، واضح بود که بسیار بهتر از ادامه جنگ و کشتار یکدیگر بود و تمرینی بود برای توجه به صلح و دوری از جنگ . امروزه مردم از اهمیت صلح و  ممانعت از بروز جنگ آگاهی دارند و اصولا این مردم نیستند که موجب جنگ می شوند . باید دید که آیا بازیهای المپیک کمکی به حفظ صلح جهانی می کنند یا نه . زمانی که انعکاس خصومت بین حکومتها در میادین ورزشی به ورزشکاران تحمیل می شود ، و در حالیکه جنگهای خانمانسوز در نقاطی از دنیا در سایه بمباران تبلیغات ورزشهای المپیک از نظرها پنهان می ماند ، چه اهداف صلح جویانه ای را میتوان در المپیک جویا شد ؟ در بازیهای امسال در لندن ، خود محل مسابقات بعنوان یک هدف جنگ تروریستی تلقی شده و ارتش انگلیس را در حالت آماده باش در آورده است ! همین امر موجبات احساس نا امنی در میان همسایگان دهکده المپیک شده ولی شکایت آنان نسبت به نصب سیستمهای موشکی ضد هوایی بر بام ساختمانها بجایی نرسیده است !

آیا وقت آن نرسیده است که پس از قرنها سوء استفاده از المپیک و صرف هزینه های زیاد از جیب مردمانی که به نان شب خود نیازمندند و هیچ توجهی هم به بازیهای المپیک ندارند نسبت به کل آن تجدید نظر کرد ؟ آیا میادین مسابقات کنونی تبدیل به شکلی دیگر از میدان گلادیاتور بازی به شکل مدرن نشده است ؟! آیا المپیک امروزی در شأن انسان متمدن این قرن میباشد ؟

   درج این مطلب در این وبلاگ روستایی باید یاد آور این موضوع باشد که در حالیکه تجمع انبوه مردم در شهرهای آلوده و جانکاه با عدم امکان تحرک لازم ، موجب بروز بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی و مرگهای زود رس شده است ، در این روستا که کار در آن میتواند سلامت بخش و روح افزا باشد کسی باقی نمانده است که درختهای زیبا و پربار آنرا آبیاری کند .