وانشان

وانشان

Wednesday 31 January 2018

رقص در گرداب برجام


   موضوع " اتم " که چندیست دیگر انرژیش حق مسلم نیست ، در مغایرت با بحرانهای پیشین مانند گروگانگیری و جنگ که بنوبه خود با پذیرش شکست ، پس از ایراد ضربه های مهلک به بدنه جامعه به بایگانی سپرده شدند ، با اینکه بدنبال فرمان " نرمش قهرمانانه " تصور میشد با تسلیم کلید طلایی آن به آمریکا و شرکا و بتون گرفتن هسته مرکزی آن طی تسلیم نامه ای که نام "برجام" بر آن نهادند به فرجام برسد لکن تبدیل به سازی شده است که هر چهار ماه یکبار حاکمیت ایران را علیرغم حرام دانستن آن مجبور به شرکت در رقصی کند که اوج لذتش نصیب رهبر ارکستر و شادی آن قسمت نوازندگانش از ۵+۱ ، و عذابش از آن مردمی میشودکه مجبور به تماشای این عمل حرام میباشند !
   رقص برجام معمولا در دو بخش اجرا میشود : در بخش تانگو ، که رقصی دو نفره هست ، اینطرف هست و یکی از اعضاء ۵+۱ ! اگرچه موزیک اجازه شنیدن حرفهای طرفین را نمیدهد اما از ژست رقاصان میشود فهمید که همه آنها بر روی بخشهای نانوشته و یا ناخوانده برجام تاکید دارند که مبادا اینطرف جزئیات تسلیم نامه را فراموش کرده باشد ویا بخواهد از آن طفره رود که در اینصورت با اخم و فشارهای پاشنه پایی  مجبور به ببعتی مجدد خواهد شد ! و در قسمت دیسکو ( رقص دسته جمعی ) توافقات انفرادی را جشن میگیرند و اگر هریک از آنطرف در این مرحله هم به احساس عدم ارضاء برسد لزوم پرداختن به تانگوئی دیگر را گوشزد میکند تا در نهایت همه آنها کامیاب شوند ! 
   در اصل بحران اتم نشات گرفته از بحران جنگ است که برای گشودن بن بست آن خود را مجبور به تجهیز به اتم پنداشتند و برای کسب آن بسمت مخفی کاران پاکستانی کشانده شدند که هیچ عقلی باور ندارد برای رندان ۵+۱ مخفی بوده است . البته موضوع جنگ با جامی به فرجام رسید ولی چون زورمداران بدون بحران نمیتوانند از زورشان بهره ای حاصل کنند چه چیز بهتر از اتم میتوانست بحران زایی کند !؟ حال این ماییم و این برجام که با رقاصیهای بازیگران ، آنرا فرجامی نیست و میرود تا بهانه ای باشد برای مکیدن دائمی ثروت کشوری که مردمانش تصور میکردند وقتی در سال ۵۷ دست نشانده اجانب را از قدرت پیاده و میراث او را به معتمد خود سپردند میتوانند با آرامش سر سفره انقلابشان به سعادت دنیوی و اخروی برسند ! غافل از اینکه این سفره آنقدر رنگین هست که در غیاب نظارت مردم ، زورمداران دنیا برای تصاحبش معتمد را هم با خود همراه خواهند کرد ! و از او موجودی خواهند ساخت که فقط تامین کننده منافع آنان باشد ! 
    حال پیشانی ها به سنگ خورده است و کارد هم به استخوان رسیده لیکن گیج از اینکه چگونه و از کجا مجددا به انحراف کشیده شدند ، باید دنبال جواب سوالاتی بگردند که قبلا از خود نپرسیده اند !  آیا اینبار در طرح سوال مناسب از افراد مناسب دقت خواهند کرد !؟
   مردم ایران برای نجات از این گرداب یک راه بیشتر ندارند و آن جلب  افکار عمومی جهانست تا همانند سال ۵۷ حق تعیین سرنوشت را از آن خود کنند و با پاک کردن چهره خود از هر آنچه موجب سوءاستفاده زورمداران دنیاست ، اینبار نظارت خود بر امور کشور را تضمین موفقیت خود قرار دهند .