قریب شش ماه از یک حمله محدود و پرتلفات حماس به شهرک اسرائیلی و شروع حملات مرگبار و ویرانگر ارتش اسرائیل به غزه میگذرد. نتیجه این عملیات تاکنون ویرانی تقریبا تمام غزه، کشتار حدود پنجاه هزار و زخمی و معلول شدن صدهزار و بیخانمانی میلیونها نفر از مردم بیپناه غزه بوده است. برای چرایی چنین وحشیگریها میشود به دِلایل مختلف موجه و غیرموجه اشاره کرد. ولی دلایل عدم توقف این وحشیگریها را میشود در رفتارهای سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی و نحوه برخورد قدرتهای بزرگ با قطعنامههای پیشنهادی به شورای امنیت سازمان ملل پیدا نمود.
تاکنون هیچ کشور و سازمان بینالمللی دیده نشده است که بطور جد کوشش خود را بر پایان دادن به این نسلکشی آشکار متمرکز کرده باشد. دلایل وتو کردن قطعنامههای سازمان ملل توسط قدرتهای بزرگ گویای این حقیقت است که آنها فقط بدنبال چانهزنی پیرامون منافع خود هستند و تلاشهای ناچیزی هم که پیرامون کمکهای بشردوستانه به مردم غزه میشود جنبه تبلیغاتی و مشغولسازی اذهان بینالمللی دارد.
تا چندسال پیش حملات فلسطینیان به اسرائیلیها محدود به یک سری سنگپرانیها و تیراندازیهای بسیار محدود میشد که با پاسخگوییهای ارتش اسرائیل و کشتن چند فلسطینی خاتمه پیدا میکرد. ولی حالا که بهاصطلاح حامیان فلسطینیان آنها را به سلاحها و امکاناتی مجهز کردهاند که میتوانند تلفاتی به اسرائیلیها وارد کنند و ماهها در مقابل ارتش اسرائيل مقاومت کنند، اسرائیل هم این بهانه را یافته است که شهرهای غزه را ویران و مردمان آنجا را قتلعام کند و از پشتیبانی موسسین خود هم برخوردار باشد درحالیکه حامیان فلسطینیها حتی قادر نیستند از مرگ کودکان فلسطینی بر اثر گرسنگی جلوگیری کنند.
در چنین موقعیتی وظیفه فلسطینیان و سران حماس بعنوان نماینده آنان و کسانیکه شروع کننده این سری حملات بودهاند چیست؟ تاکنون قسمت اعظم باریکه غزه شامل شمال و مرکز آن به اشغال ارتش اسرائیل درآمده است و مردم بیچاره به شهری کوچک در جنوب این باریکه سرازیر شدهاند و امیدی هم ندارند که هیچ کشوری به آنان پناه دهد. ارتش اسرائيل هم آماده حمله به اين آخرين شهر است که اگر چنین کند، باتوجه به تمرکز این جمعیت بزرگ در این شهر کوچک تلفات آنان چندبرابر خواهد شد و حماس هم در آخرين سنگرهای خود در خطر از دست دادن موجودیت خود است.
در حال حاضر جامعه بینالملل در ظاهر در تلاش برقراری نوعی آتشبس است و حماس و فلسطینیان بدنبال برقراری آتشبسی دائمی هستند. اینکه چرا حماس حملهای را شروع کرد که حالا باید برای توقف آن التماس کند سوالیست که جداگانه باید به آن پرداخت. ولی اگر سوال شود آیا حماس امیدوارست اینبار این جنگ پایان داده شود تا فرصت پیدا کند با بازسازی مجدد خود و مجهز شدن به امکانات برتر در آینده مجدداً شانس خود برای پیروزی بر اسرائیل و آزادی سرزمین فلسطینیان را امتحان کند پاسخ چیست؟ آیا اصلا چنین چیزی متصور است؟
در حال حاضر امید فلسطینیان برای آزادی خود در چیست ؟ آیا هنوز امید به پیروزی از طریق جنگ با اسرائیل دارند!؟ دستآوردهای حماس برای فلسطینیان غزه پس از جدا شدن از تشکیلات خودگردان فلسطینی چه بوده است؟ باتوجه به شرایط موجود چگونه آیندهای برای فلسطینیان غزه قابل تصور است؟
اکنون حملات اسرائیل متمرکز است بر چند بیمارستان باقیمانده در قسمتهای مرکزی غزه که مدعی هستند چریکهای حماس در آنها پناه گرفتهاند و چنین پیشبینی میشود که پس از کنترل این بخشها حملات به رفح آغاز خواهد شد و جنگ در رفح هم نتیجهای جز کشتار بیشتر فلسطینیان و تارومار شدن حماس ندارد.
آیا در این مرحله کسی به حماس توصیه میکند با تسلیم خود و آزادی گروگانهای اسرائیلی از کشتار و ویرانی بیشتر در رفح جلوگیری کند؟
چشمانداز آینده در این ناحیه از خاورمیانه چیست؟ آیا مردم اسرائیل و فلسطینیان اجازه خواهند یافت خود بدنبال نوعی آشتی و زندگی در کنار همدیگر بروند؟ آیا حماس اجازه پیدا میکند قبل از تلاشی کامل و اسیر و کشته شدن سربازانش خود را تسلیم سرنوشتی کند که هنوز مشخص نیست چه کسانی برایش تعیین کردهاند!؟
سیاست کثیفِ غالب بر کشورها تمدید زمینههای تکرار جنگهاست. آیا مردم جهان فکری برای چگونه پایان دادن به این نوع ننگهای تاریخ بشریت دارند؟