وانشان

وانشان

Saturday, 29 March 2025

نامه از آمریکا یا اولتیماتوم؟


https://t.me/tomorrowspolitics/1192

در مقاله فوق به دلایل لزوم اتخاذ تصمیمات چاره‌جویانه در قبال مواضع اخیر آمریکا اشاره شد و بیان گردید که درحال حاضر بهترین گزینه برای خروج ایران از بحران‌ها بازنشستگی سیستم حاکم و قرار گرفتن زمام امور در دستان نمایندگان واقعی ملت ایران میباشد تا بتوانند ایران را از خطرات جاری نجات دهند.
   سیاست حاکم بر ایران در چند دهه اخیر با منافع آمریکا در مغایرت نبوده است و بنوعی مکمل فلسفه وجودی اسرائیل بوده است. آمريکا از اینگونه مکمل‌ها در منطقه کم ندارد؛ بعضی‌ها استفاده موقت دارند و بعضی‌ها دائمی‌تر. یکی از موقتی‌ترینها می‌تواند ایران باشد که در مواقع مقتضی می‌تواند قربانی منافع دراز‌مدت‌تر آنان شود.
ایرانِ جمهوری اسلامی با دو پروژه‌ی تحمیلی تامین کننده منافع آمریکا بوده است: یکی پروژه غنی‌سازی اورانیوم و دیگری دخالت در اموری که به جنگهای نیابتی و یا جبهه‌ مقاومت مشهور شده است. هر دوی این پروژه‌ها در مغایرت با نظر مردم ایران بوده و منجر به بیچارگی و در معرض خطر قرار گرفتن زندگی مردم ایران شده‌اند در عین اینکه همین دو پروژه بهانه‌های لازم برای دخالت دیگران در امور ایران را هم فراهم کرده‌اند.
   آنچه این روزها پیرامون نامه آقای ترامپ به رهبر جمهوری اسلامی مطرح شده است در اصل اولتیماتومی است شبیه به اولتیماتومی که زمانی برای صدام حسین صادر کردند که منجر به جنگهایی شد که به سرنگونی صدام‌حسین و سلطه بر عراق انجامید. بهمين جهت‌ است که مقامات جمهوری اسلامی خود را مجبور به دادن پاسخ به آن دانسته و، برخلاف موارد قبلی، به آن پاسخ داده‌اند. خود این پاسخ، هرچه‌ باشد، از نظر همگان مقدمات تسلیم است. ولی از آنجا که نقشه‌های سری آمریکا برای منطقه مشخص نیست، حدس و گمان در خصوص رفتار آینده آنها در مقابل جمهوری اسلامی آسان نیست‌. اینکه آمریکا با تسلیم جمهوری اسلامی قانع میشود و یا در راستای تبدیل ایران به کشورهایی مانند لیبی و عراق و سوریه و افغانستان به ویرانگری بپردازد هر دو محتمل میباشد.
    از آنجا که سیستم حاکم بر ایران از ظرفیت و توانایی رسیدن به قراردادی با آمریکا که ضامن منافع ایران هم باشد برخوردار نیست، مصلحت خود نظام و مردم ایران در همان بازنشستگی نظام و تحویل امور به نمایندگان واقعی مردم است. چنین ظرفیتی حتی با جایگزینی اصلاح‌طلبان مشهور بجای تندروان حاصل نخواهد شد.
     فقط در صورت تغییر نظام است که ایران می‌تواند بسرعت خود را از شر آن دو پروژه تحمیلی نجات دهد و برای هریک راه حل عاقلانه ارائه دهد.
  در رابطه با پروژه غنی‌سازی، همانگونه که‌ قبلا هم پیشنهاد شده بود، باتوجه به هزینه‌های سرسام‌آوری که بر ایرانیان تحمیل کرده است می‌توان سهامی از آنرا در چارچوب یک شرکت بین‌المللی به فروش گذاشت تا برابر صلاحدید متخصصین و زیر نظر سازمان بین‌المللی انرژی اتمی از آن بهره‌برداری کرد.
   در رابطه با جنگهای نیابتی و یا هرآنچه معروف به محور مقاومت شده است که حاصل آن، بموازات بیچارگی ایرانیان، ویرانی غزه و لبنان و سوریه و یمن و به محاق رفتن آرمان فلسطینیان شده است؛ می‌توان آنرا مرتبط کرد با یکی از شعارهای مغفول آقای ترامپ یعنی برقراری صلح بجای گسترش جنگهای خانمانسوز. آینده بشریت و رسیدن به یک زندگی انسانی جز از راه برقراری صلحی عادلانه در جهان میسر نمیباشد. و بسیار عجیب است که این شعار انتخاباتی آقای ترامپ، یعنی ایجاد صلح بجای جنگهای ویرانگر، دارد منجر به وادار شدن کشورهای دیگر از جمله اروپائیان به سرمایه‌گذاری بیشتر در زمینه تسلیحات میشود!
  یک نظام سیاسی سالم و آزاد در ایرانی که برخوردار از یک پیشینه تاریخی فرهنگی قوی میباشد چنین ظرفیتی را خواهد داشت که، با کمک طرفداران صلح و حقوق همگانی در جهان، حرکتی در جهت رفع همه تبعیضات و گسترش دوستی در سطح ملی و سپس بین‌المللی شروع کند بطوریکه منجر به تشکیل و تقویت اتحادیه‌های منطقه‌ای شده و در نهایت به اتحادی از همه کشورهای جهان رسید در راستای نجات بشریت از مخاطراتی که پیش‌بینی شده‌اند. چنین امری، اگرچه فعلا بعید بنظر میرسد،  ضرورتیست در مقابل انسانهای آگاه که باید مورد توجه همگان قرار گیرد و چنین گام‌های بزرگ از مللی که دارای پیشینه تمدنی کهن هستند مورد انتظار میباشد. باوجود این بسیار تاسف‌بار است که حتی در این شرائط خطرناک صاحب‌نظران و سیاست‌پیشگان ایرانی حرکتی جدی در راستای نجات ایران درپیش نگرفته‌اند و گویی طلسمی بر آنان حاکم شده است که موجب سکون در روابط آنان شده است! آیا اینهم قسمتی از نقشه‌ایست که برای ایران آینده ترسیم شده است؟! یا اینکه ایرانیان می‌توانند حاکمیت را وادار به تسلیم در برابر خود بجای تسلیم به بیگانه نمایند؟! تجسم بلاهایی که بر سر سایر کشورهای جنگ‌زده آمده است می‌تواند انگیزه‌ای برای این ضرورت باشد.