قبلا در رابطه با عبدالله شدن خودم در تعزیه عاشورا نوشتم.
تا آنجا که بخاطر دارم، در زمان بچهگیهای من، مراسم دهه اول محرم و دهه آخر صفر با اهمیت یکسان در وانشان برگزار میشد. روز دهم محرم تعزیه امام حسین و روز ۲۸ صفر تعزیه امام حسن را داشتیم.
از قدیمیترها شنیده بودم که تعزیهخوانهای وانشانی هیچوقت از مردم پول نمیگرفتند و کسی هم برای آنان پول جمع نمیکرده.
در زمانی هم که تعزیهخوانی من شروع شد تعزیه خوانها هیچوقت وسط تعزیه نمایش را قطع نمیکردند که به جمعآوری پول بپردازند. در آن ابتدا، فقط در روز عاشورا، چند پیراهن به تعزیهخوانها اهدا میشد که یکی از آنها را بجای پیراهن پوسیدهای که حریصانه از تنم میدریدند واگذار میشد و بقیه با تعدادی کله قند که بمناسبت برگزاری عروسی قاسم نذر میشد در بین سایر تعزیهخوانها تقسیم میشد. شاید یکی دو بار تیکههای کوچکی از قند را بمن هم داده باشند ولی پولی در بین نبود.
این رسم هم بود که بعضیها بانی برگزاری تعزیهخوانی در شب در منزل خودشان میشدند که مقداری پول هم میدادند. بعدها باب شد که در روز عاشورا دو نفر از اهل آبادی حین برگزاری تعزیه از مردم پول جمع میکردند و کاغذ و قلم هم داشتند که یادداشت میکردند و از آن پول برای خریداری وسائل تعزیه استفاده میشد و باقیمانده را بین تعزیهخوانها تقسیم میکردند که البته تعدادی از آنها پول را قبول نمیکردند.
زمانیکه پای تعزیهخوانهای غریبه به وانشان باز شد، آنها رسما وسط مراسم، در یک لحظهی حساس غمانگیز ، بازی را قطع میکردند و پول جمع میکردند. معمولا یکی از آنها نقش برجستهتری داشت و در سخنرانی هم ماهر بود؛ و با آن زبان جادویی خود از مردم میخواست که " چراغ " را روشن کنند! اولین چراغ ثوابش از همه بیشتر بود! من متوجه بودم که منظورش از چراغ پول است ولی علت این را که اسم آنرا میگذاشت "چراغ روشن کردن" نمیدانستم. شاید در آن دوران تاریک چراغ و روشنایی ارزشمند بود و مخصوصا با عقیده نسبت به " پل صراط" معنای دیگری پیدا میکرد و آن این بود که این چراغ در قیامت، زمان گذر از روی پل صراط کمک میکرد که شخص در تاریکی از پل به داخل جهنم نیافتد!
بهرحال کمکم پول جمع کردن بین تعزیهخوانهای وانشانی هم باب شد. ابتدا کسانی پول جمع میکردند و بعد با پیوستن یکی از غریبهها به گروه وانشانی او وظیفه جمع کردن پول در وسط صحنه را بعهده گرفت چرا که مدتی طول کشید تا تعزیهخوان وانشانی رویش به این کارها باز شود.
در پایان دهه و بعد از هر تعزیه خانگی جلسهای داشتند برای تقسیم پول که تعزیهخوانهای مبتدی مثل من در آن شرکت نداشتند! ولی لااقل یک بار را بخاطر دارم که دو تومان هم بمن دادند.
با پولی شدن تعزیهها، موضوع تعزیه و درجه جذابیت آن اهمیت ویژه پیدا کرد. بعضی از داستانهای تعزیه قدرت پولسازی بیشتری نسبت به دیگران داشتند.
کمترین درآمد مربوط به تعزیه عمر بود، که با خرسواری، صحنههای خندهدار آفریده میشد. و پردرآمدترین آنها تعزیه امام حسین بود، که با تعطیلی روز عاشورا، هم جمعیت بیشتری را جذب میکرد و هم صحنههای جالب و حزن انگیز زیادی داشت و گاهی دوبار در طول تعزیه برای جمعآوری پول بازی قطع میشد.
اینجاست که تبعیض بین امام حسن و امام حسین معنا پیدا کرد!
تعزیه امام حسن فاقد صحنههای هیجانانگیز و تاثیرگذار بود و قدرت جمعآوری پول کافی نداشت!
از آنجا که قدرت پول بموقع خودنمایی میکند چاره را در این دیدند که در روز ۲۸ صفر هم، که بخاطر شهادت امام حسن تعطیل است، بجای تعزیه امام حسن، داستان جذاب و پولساز کربلا به نمایش درآید! و برای خالی نبودن عریضه، تعزیه امام حسن را در شب برگزار میکردند.
این است داستان مظلومیت امام حسن در وانشان ! و تاسف آور اینکه هیچکس در برابر این ظلم اعتراض نکرد و فکر میکنم هنوز هم این رسم ادامه دارد!
بهرحال فرهیختگان و دوستداران واقعی امام حسین و جویندگان اهداف او نه دخالتی در اینگونه امور دارند و نه حرفهای آنان شنیده میشود!
آنچه بکار عوامفریبان و سوءاستفاده کنندگان از عواطف مردم میآید ایجاد صحنههای هیجانانگیز و شورانگیز است که، ولو با داستانسازیهای دروغین، قدرت جذب توده را داشته باشد.
این جنبه از عزاداریها اینروزها با تقسیم غذای مجانی و پذیراییهایی که گاها سلامت جامعه و محیط زیست را هم بخطر میاندازد تکمیل شده است! بالاخره مردمی هم که مترصد دو روز استفاده بهینه از تعطیلات خود هستند حوصله پخت و پز در منزل را ندارند و چه بهتر که از غذای نذری استفاده کنند. اینکه امام حسین در کربلا و امام حسن در وانشان مظلوم واقع شوند در برابر تفریح در روز تعطیل چه اهمیتی دارد؟!
البته نه حسن و نه حسین ظلم بر خود را پذیرا نشدند. این ما هستیم که ظلم به بزرگان و به خود را روا میداریم!
No comments:
Post a Comment