با سلبریتیهای آزادیخواه نامهربانی نکنید. انتظار دارید اینان سیاستمدارانه رفتار کنند!؟ کدام مدرسه و دانشگاه به آنها سیاست صحیح آموزش داده است؟ کدام جریده آزاد تحلیلهای روشنگرانه ارائه داده است که آنان را در برابر کید و نیرنگهای کثیف سیاستمداران وابسته به کارتلهای همهخوار ضدضربه کند؟ خودشان که صادقانه میگویند سیاسی نیستند.
این جوانانی که طاقت تحمل ظلمهای داخلی را نداشتهاند و خود را مجبور به ترک وطن کرده و با دستخالی آواره شدهاند چه باید میکردند؟ آیا در داخل کشور کسی به پشتیبانی آنان برخواست تا کمی از ظلم به آنان کاسته شود؟ آیا زمانیکه مجبور به هجرت شدند کسی دست یاری بسویشان دراز کرد؟ اینان که با دلی پر از درد و پریشانی از خانه و کاشانه خود محروم شدند کدامیک از منتقدین امروزشان گوشه چشمی به آنان داشت که مبادا در قربت گرفتار مشکلات فراوان معمول نشوند. اینان ترک وطن کردند که فریاد تظلمخواهی سر دهند و لااقل بخشی از بغضهای فروخورده خود را بشکافند. آیا بلندگویی در دست آنان قرار دادید که نالههای خود را بگوش کسی برسانند؟
مگر چارهای دیگر جز بکارگیری تخصص و هنر خود برای نجات خود داشتند؟
آن کسی که خبرنگار است و حرفهاش مطبوعاتیست برای امرار معاش و تامین زندگی درحالیکه توانایی مالی هم ندارد چه باید بکند؟ چه جایی برایش بهتر از یک بنگاه مطبوعاتی با بلندگویی که با استفاده از آن میتواند فریاد بزند؟
بلبلی که توانسته خود را از قفس برهاند در فضای خارج از قفس شروع به خواندن میکند بدون اینکه بداند کسانی در کمین نشستهاند تا این بلبل خوشآواز را در باغ خود نگهدارند.
بهرحال سلبریتیهایی که بخاطر هنرهای خود مشهور شدهاند و تصمیم گرفتهاند با استفاده از هنری که دارند خود را از شرّی رها کنند و کمکی هم به رهایی دیگران بکنند نباید با نامهربانی مدعیان رهایی مواجه شوند. باید به آنان کمک شود تا گرفتار شر جدید نشوند. اینان همانگونه که پذیرای ظلم ظالمین نشدند، این هنر را دارند که اگر دوباره مظلوم واقع شوند خود را رها کنند. بشرط اینکه راههای فرار آنان از قفسهای احتمالی جدید را کاملا مسدود نکنید.
پیران سیاست بجای اینکه به جوانان کم تجربه خورده بگیرند به این بيانديشند که قصور خودشان چه بوده است که جوانان را به مسیر مطلوب رهنمون نشدند. بعضی از اینها دارند اشتباهی را مرتکب میشوند که تکرار اشتباهات ما قدیمیهاست! مگر خود ما در زمان انقلاب ۵۷ در انتظار اخبار خبرپراکنیهایی مانند بی بیسی و رادیو اسرائیل و غیره نمینشستیم؟ مگر ما در آن جوانی خود فکر نمیکردیم که این صداها از جهان آزاد میآید، جایی که حاکمانشان پشتیبان رژیم پهلوی بودند، و تصور نمیکردیم آنان بخواهند برضد رژیم ما را تحریک کنند!؟ سالها گذشت تا متوجه شویم آن بنگاههای سخنپراکنی در خدمت سیاست خارجی دولتهای خود بودند و داشتند از نارضایتیهای ما سوءاستفاده میکردند برای رسیدن به منافعی که تامین آن دیگر از شاه برنمیآمد و بدنبال فرد مستعدتری میگشتند! اگر این را میدانستیم بیشتر مواظب حرفهای فریبنده میبودیم.
ما حتی پس از سرنگونی شاه با فرزندان او که در آنزمان کودکانی بیش نبودند درست رفتار نکردیم.
تصور کنید اگر زمانیکه شاهِ بیمار دربدر از این فرودگاه به آن فرودگاه پاس داده میشد خودمان او را برای درمان میپذیرفتیم و برای کودکان بیگناهش هم ماوایی در نظر میگرفتیم و بجای اعدامهای ناعادلانه شبانه اعلام عفو عمومی میکردیم چقدر شرائط تغییر میکرد!؟
بهرحال باید قبول کنیم که ما، انقلابیون آنزمان و جویندگان همان انقلاب در حال حاضر، نمیتوانیم خود را از مسئوليت در کجرویهای گذشته مبری کنیم. باید اشتباهات گذشته را بازگو کنیم تا درسی شود برای همیشه. ما هم مانند بعضی امروزیها که فقط میخواهند از وضعیت موجود رها شوند بدون توجه دقیق به آنچه ممکنست در آینده رخ دهد، مرتکب اشتباهات سیاسی شدیم. نه ما تقصیر زیادی داشتیم و نه امروزیان. هر دو قربانیان سیستم سانسورهایی بودهایم که در خدمت زیادهخواهان بوده و هستند. حال میتوانیم با بیان صادقانه واقعیتها ذهن نسل امروز را هم با سیاستهای کثیف حاکم بر دنیای خود آشنا کنیم تا نسل جوان خود را از تجربههای پیشینیان خود بینیاز نبیند و اشتباهات گذشته را تکرار نکند. نسل امروز متوجه شده است که فقط در پناه آزادی میتواند رشد کند. ولی باید بداند که دزدان آزادی هم کم نیستند و در کمین نشستهاند تا همه را دوباره گرفتار دامهای خود کنند. برای دوری از دام حیلهگران بهترین کار اینست که نقشه راه پیش روی خود را دقیقا ترسیم و مطابق آن قدم بردارند. به کسانی که میگویند بگذارید از این بند رها شویم تا بعد نقشه راه را تهیه کنیم توجه نکنید. همین حالا با نقشهی طراحی شده توسط متخصصین مورد اعتماد و با نظارت دقیق خودتان حرکت کنید.