از آنجا که درحال حاضر کشور ما بر اثر نقص حکمرانی سالها متمادی با مشکلات و معضلات و بحرانهای مختلف روبرو شده است و این وضعیت موجبات نارضایتی اکثریت بزرگی از مردم را فراهم کرده است وظیفه آحاد ملت ایران است که برای نجات خود چارهای بيانديشند.
آخرین فرصتی که حاکمیت میتوانست با توجه به میزان و شکل برخورد مردم با انتخابات، که به نوعی رفراندوم تبدیل شد، دست به اقدامات اصلاحگرانه بزند هم از دست رفت ( https://t.me/tomorrowspolitics/836 ) و نتیجه انتخابات مهندسی شده هم نتوانست کارگشا بشود.
همانگونه که قبلا هم عرض کردهام حاکمیت فعلی توانایی و ظرفیت آنرا ندارد که، اگر هم بخواهد، بگونهای از این بحرانها عبور کند که به منافع ملی لطمه وارد نشود.( https://t.me/tomorrowspolitics/976 )
بنابراین کلید تنها راه برون رفت از این بحرانها در دست خود مردم ایران است که بتوانند، با روشی عاقلانه با گذر از نظام بینظم حاضر، نظامی منطبق با اصول انسانی و برخوردار از روابط داخلی و خارجی متعادل و منطقی برقرار نمایند.
گذر از نظام فعلی بدون لطمه زدن به منافع ملی و بدون افزودن بر مشکلات مستلزم راه کاریست بسیار دقیق و هوشیارانه که در هماهنگی و با همراهی اکثریت بزرگی از مردم ایران و جلب نظر افکار عمومی جهانی به مرحله اجرا گذاشته شود.
ایران و ایرانیان دیگر طاقت یک انقلاب خشونتآمیز را ندارند. و بسیار ضروریست سازوکاری ترسیم شود که بدون خشونت و در آرامش مراحل گذار طی شود.
مدیریت این گذار اولین مشکلی است که احتیاج به دوراندیشی و هماهنگی عمومی دارد و چنانچه با دقت برنامهریزی نشود با موفقیت روبرو نخواهد شد. موفقیت این برنامه در گرو دو امر بسیار مهم میباشد: اولین امر مهم مشخص شدن اهداف کلی آنست و دومین امر گزینش مدیران اجرایی آن.
بدیهیاست هدف اصلی این برنامه تبدیل نظام موجود به نظامیست برخوردار از حاکمیت ملی مبتنی بر قوانین بشردوستانه و هماهنگ با تحولات انسانی۶ دنیای یکپارچه آینده. مدیریت این برنامه هم لاجرم باید در دست مدیران لایقی که برگزیده توسط گروههای سیاسی مورد وثوق اکثریت ملت باشند قرار داده شود تا با نظارت مستمر ملی از طرق معمول به انجام وظایف محوله بپردازند.
در رابطه با این دو امر مهم بحثهای گستردهای توسط صاحبان اندیشه و قلم و اهالی سیاست طرح شده و میشود ولی لازمست همه ایدهها و راههای عملی در منشوری ملی که، قراردادیست بین آحاد ملت در قالب قانون اساسی جدید، به مرحله تدوین و اجرا برسد.
در مورد لزوم تدوین قانون اساسی، که میتواند پایان دهنده به اختلافات سیاسی و تفرقههای جاری شود، حدود یکسال پیش راه حلی ارائه گردید که اگرچه مورد توجه بعضی از گروههای سیاسی قرار گرفت لکن عملا مغفول ماند. ( https://t.me/tomorrowspolitics/794 )
همچنان نظرم اینست که همین امر اولین گام رسیدن به هدف میباشد و موکول کردن آن به آینده بمعنای حل نشدن اختلافات و ادامه وضعیت موجود میباشد.
با عمل به آن پیشنهاد در رابطه با تدوین قانون اساسی خودبهخود راه گزینش مديران اجرایی برنامه گذار هم پیدا میشود. یعنی گروههای سیاسی موجود کشور با توافق مدیرانی انتخاب و سخنگو یا سخنگویانی را برای دوران گذار معرفی میکنند.
با توجه به سرعت گرفتن تحولات جهانی و محوری شدن نقش ایران در این تحولات ممکنست فرصتی که قبلا برای تدوین پیشنویس قانون اساسی داشتیم را امروز نداشته باشیم. با این وجود چنانچه در مورد مدیریت دوران گذار هم اقدامی توسط خود ایرانیان انجام نگیرد، باز هم این اجانب قدرتمند خواهند بود که تعیین تکلیف خواهند کرد و نتیجهای جز گرفتاریهای بیشتر برای ایرانیان نخواهد داشت.
حال باید دید بهترین گزینههای ایرانیان برای مدیریت دوران گذار چه کسانی میتوانند باشند.
پرواضح است که مدیریت یک کشور بحرانزده کار آسانی نیست و هیچ فرد عادی حاضر نمیشود آرامش یک زندگی قابل تحمل خود را رها و خود را در معرض دردسرها و عواقب نامشخصِ بعهده گرفتن چنین وظیفه خطیری شود؛ مگر اینکه حاضر به پذیرش ازخودگذشتگی و خطرات ناشی از آن شود. بهمین دلیل همانگونه که قبلا هم اشاره کردهام مردم باید بگردند و از افراد لایق مورد وثوق تمنای یاری کنند. چه بسا باشند کسانی که برای مدیریت گذار خوداظهاری نمایند ولی بدنبال اهداف خاص خود و یا امیال پشتیبانان خود باشند. باید تعارف را کنار گذاشت و با واقعیات روبرو شد. چه کسی حاضر میشود زندگی لوکس و مرفه خود در اروپا یا آمریکا و غیره را رها و خود را وقف اداره کشوری بحرانزده کند با مردمی که خود، با دانستن قدر مديران لایق، بدنبال آنان نگردند؟
در طول سالیان پس از انقلاب ۵۷ و بعد از برقراری مجدد تکصدایی بسیار کم بودهاند کسانی که واقعا مایل به برعهده گرفتن خدمت در شرایط بحرانی بوده باشند.
( ادامه در صفحه بعد)
(ادامه صفحه قبل )
البته، اگر اوضاع عادی باشد و کشور در وضعیتی قابل قبول، هستند بسیار از ایرانیان لایق که حاضر و مشتاق به برعهده گرفتن چنین وظیفهای باشند.
فعلا در میان خوداظهار کنندگان، که اغلب در تبعید یا مهاجرت هستند، پرمدعاترین آنها خودش گفته است همه اقوام و دوستان و یارانش در خارج هستند و فقط ممکنست حالت رفت و برگشت به ایران داشته باشد! چنین افرادی، مخصوصا اگر نه سابقه تحصیلات مشخصی دارند و نه کمترین پست مدیریت، اگر هم بخواهند از رانت پیشینه موروثی خود برخوردار شوند، میبایست سعی میکردند در سایه همفکرانی با سوابق قابل قبول حرکت کنند که مجبور نشوند هر روز به این در یا آن در بزنند و یا مجبور به ادامه وابستگی به سبک پیشینیان خود گردند!
چنین است که مردم ایران به سبب کمکاریهای گذشته خود اگر بخواهند از بحرانهای پیدرپی نجات پیدا کنند، کار بسیار دشواری در پیش دارند و باید با زحمت مضاعف بدنبال یافتن یاران سیاسی لایق و صدیق بگردند. و حال هم چارهای جز این ندارند که از بین اهالی سیاست انتخاب اصلح کنند.
بر اهالی دلسوز سیاست هم لازمست راههای موجود نجات ایران از بحرانها را به مردم معرفی و همه کوشش خود را بر این متمرکز کنند که فقط با کمک خود مردم و سایر سیاسیون ملی به وظایف ملی میهنی خود بپردازند. در این راستا بهرهگیری از تجارب گذشته ایران و سایر کشورهای جهان و مشورت دائم با همدیگر از اولویت خاص برخوردار میباشد.
بنابر آنچه عرض شد انتظار نیست و صحیح نمیباشد که مدیریت این دوران گذارِ بسیار اساسی و ظریف بدست یک یا چند فرد خاص قرار داده شود. و ضروریست یک مدیریت جمعی، منبعث از مشاوره همه گروههای سیاسی و برآمده از نظر اکثریت قابل قبولی از جمع سیاسیون، عهده دار وظیفه گذار شده و سخنگو یا سخنگویان، ترجیحا دورهای، خود را معرفی تا در هماهنگی باهم و هماهنگ کردن اکثریتی بزرگ از مردم انجام وظیفه نمایند.
چنانچه با دقت و دلسوزی عمل شود، پس از تدوین پیشنویس قانون اساسی و تعیین مدیریت توسط اکثریت گروههای سیاسی؛ حاکمیت فعلی هم، چنانچه مستقل از قدرتهای خارجی عمل میکند، راهی جز همراهی با مردم نخواهد داشت و همکاری لازم جهت انتقال مدیریت کشور به مدیران منتخب ملت بعمل میآورد. در غیراینصورت وابستگی آنان به اجانب ثابت و مدیریت گذار نسبت به هماهنگ نمودن مردم برای هموار کردن راه گذار از طرق کاملا مسالمتآميز و بدون اتلاف ظرفیتهای ملی اقدام میکند.
اعلام و شروع چنین حرکتی، که گویای تصمیم قاطع ایرانیان بر تغییر به نفع امنیت جهانی و گسترش فرهنگ دوستی و همکاری بین همه ملل جهان است، رافع تهدیدات برخواسته از جو غیردوستانه ایجاد شده فعلی خواهد شد.
چنانچه ایرانیان هرچه زودتر موفق به اجرای چنین گذاری نشوند، شواهد حاکی از آیندهای مجهول و احتمالا هولناک برای همه میباشد.
No comments:
Post a Comment