انتخابات در ایالات متحده آمریکا برخوردار از پیچیدگیهای خاصی، از کاندیداتوری گرفته تا تبلیغات انتخاباتی و روشهای رایگیری، میباشد؛ بطوریکه برای نظارهگر بیرونی آسان نیست که به میزان اعتبار و منصفانه بودن آن اعتماد حاصل کند. آنچه گاهی در طول مبارزات انتخاباتی موجب زیر سوال بردن فرهنگ گفتاری مورد انتظار از یک جامعه پیشرفته متمدن میشود، رواج اتهامزنیهای زشت و خارج از نزاکت به کسانیست که قرار است به مقام ریاست جمهوری یک کشور بزرگ برسند. اتهاماتی که در هر جامعه متمدن موجب وهن و تحقیر متهم در هر مقام و منسب میگردد.
با اینحال بر یک ناظر خارجی لازمست اینگونه موارد را به خود مردم آمریکا بسپارد و به نتیجه انتخابات توجه نماید.
نتیجه انتخابات آمریکا از آنجهت مورد توجه غیرآمریکاییها هم قرار میگیرد که با توجه به میزان قدرت اقتصادی و نظامی و نفوذ سیاسی در سایر نقاط جهان، از قابلیتهای مهمی در شکلدهی فعل و انفعالات سیاسی جهان برخوردار است.
میزان تأثیرگذاری آمریکا در جهان است که هر تلاشگر اجتماعی سیاسی و حتی هر فرد عادی غیرآمریکایی هم خوشحال خواهد بود از دیدن شخصی با خصائل نیکو در مقام ریاستجمهوری آمریکا و ناراحت خواهد بود از اینکه شخصی با اخلاقیات و تمایلات غیردوستانه نسبت به سایر مردم دنیا به آن مقام برسد.
از آنجا که در دنیای امروز روابط حسنه بین ملل جهان به بهبود وضعیت زندگی و پیشرفت همه کمک فراوان میکند، پسندیده آنست که سیاسیون و منتخبین ملتها هم کسانی باشند که به لزوم داشتن روابط حسنه با سایر کشورها باور داشته باشند.
انتخاب مجدد آقای ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا عدهای را خوشحال و عدهای را نگران کرده است. بیشتر نگرانیها از آنجهت میباشد که ترامپ اول در طول ریاستش اقداماتی غیر منتظره در کارنامهٔ خود داشته و دست به اقداماتی زده بود که موجبات نارضایتی بسیاری را فراهم کرد بهمین جهت در انتخابات یعدی، درپایان دوره اول، نتوانست رای مردم را کسب کند.
ولی چه شد که همان آقای ترامپ، که بقول بعضی با لگد و افتضاح از کاخ سفید رفت، حالا دوباره با افتخار به کاخ سفید برمیگردد؟!
یک نظر اینستکه اگرچه رای مردم آمریکا در انتخاب رئیسجمهور بر اساس وضعیت اقتصادی آمریکاییها شکل میگیرد، ولی این روابط خارجی و برنامههای از پیش تعیین شده طراحان سیاست درازمدت آمریکاست که رئیسجمهوری متناسب با اجرایی کردن آن سیاستها را پیشنهاد و به موفقیت در انتخابات میرساند. و برهمین اساس است که تقریبا همه دنیا نسبت به انتخابات آمریکا و رئیسجمهور آن کشور حساس هستند و آنرا در محاسبات سیاسی خود مد نظر قرار میدهند.
یکی از کشورهایی که در حدود یک قرن اخیر به میزان زیادی تحت تاثیر سیاستهای آمریکا قرار داشته و دارد ایران است. در این مدت یکی از مشغولیتهای سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه ایران بوده است که زمانی در غالب دوستی و روابط حسنه و مدتی هم در کشمکش و روابطی ظاهرا خصمانه منافع خود در منطقه را تعریف میکرده است.
روابط ایران با آمریکا در این مدت تاثیر بسیار زیادی بر وضعیت سیاسی - اقتصادی ایرانیان داشته و دارد و بهمین جهت امروز هم یکی از موضوعات مهم مطرح در ایران چگونگی رابطه با ترامپ دوم میباشد.
مسلما داشتن روابط نرمال بینالمللی و داشتن روابط حسنه با مراعات منافع ملی متقابل با هریک از کشورهای جهان خواست طبیعی همه مردم جهان از جمله ایرانیان و آمریکاییها میباشد. اما روابط سیاسی دو کشور ایران و آمریکا در این مدت خارج از اعتدال و مخصوصا در حدود نیم قرن اخیر بطور مستمر توام با کشمکشهای فراوان بوده و همین امر موجب ایراد لطمات زیاد به اقتصاد کشور و زندگی مردم ایران بوده است.
خروج از اینگونه روابط غیرمعمول و ناعادلانه خواست همیشگی مردم ایران بوده که امروز بیش از همیشه مورد توجه میباشد.
متاسفانه افکار عمومی جهانی نسبت به سیاست حکومتی ایران بگونهای شکل گرفته است که امکان برقراری روابط دوستانه براساس منافع ملی ایران را غیرممکن ساخته و بعلت تیرگی روابط بین ملت و حاکمیت در ایران و احساس عدم ثباتی که از اینجهت در ذهن جهانیان بوجود آمده است هرگونه رابطه با سایر کشورها مترادف خواهد بود با باجدهی حکومت و ضررهای بزرگ اقتصادی- اجتماعی ملت ایران. درست همین سیاست حاکم بر ایران است که مورد سوءاستفاده سوداگران بینالمللی قرار میگیرد و این خطر وجود دارد که کشور را بسوی گرفتاریهای بیشتر و درگیریهای دائما نابودکننده سوق دهد.
ادامه چنین سیاستی در حاکمیت فعلی بمعنای بیثباتی و و خطرات هر دم محتمل درگیری نظامی و ویرانیهای غیرقابل پیشبینی میباشد.
نجات فوری از این وضعیت باید اولین برنامه هر ایرانی قرار گیرد و درست در همین زمان با ظاهر شدن ترامپ دوم در صحنه سیاسی بینالمللی آخرین مهلت آنست.
خوشبختانه پیروزی چشمگیر ترامپ در انتخابات اخیر همراه بوده است با تغییرات مهمی در ادبیات و دیدگاهههای اعلام شده او نسبت به سیاست خارجی. اولین نطق او پس از پیروزی از لحنی تازه و ادبیاتی انسانیتر حکایت داشت. و از همه مهمتر این گفته او که در نظر دارد در راستای ایجاد صلح و ممانعت از جنگها اقدام کند بسیار با اهمیت میباشد. اگرچه این بیانات از ناحیه قدرت صادر شده است با اهدافی مشخص، ولی بهترین فرصت را برای هر کنشگر سیاسی فراهم کرده است تا در زمینه صلح بینالمللی و حل و فصل بسیاری از اختلافات و درگیریهای نظامی جاری با او وارد بحث شود. و از آنجا که او فردیست اقتصاد محور، از مزایای اقتصادی- اجتماعی تبدیل کارخانههای اسلحهسازی به کارخانههای تولید کننده اقلام رفاهی جهت بازسازی کشورهای عقب افتاده که منجر به حل مسائل مهاجرت و ارتقای سطح دوستی بین ملتها و شیرینتر شدن زندگی همه مردم فارق از ترس و تهدید و ترور خواهد شد بحث بمیان آورد.
No comments:
Post a Comment