مواضع جدید آقای ترامپ در رابطه با مسائل بینالمللی موید این نظر است که روسای جمهوری ایالات متحده آمریکا با توجه به سیاستهای خارجی تنظیمی آنها در بازههای زمانی خاص انتخاب میشوند. این سیاستها زمانی صحبت از حقوق بشر را میطلبد، زمانی باید جو ضدجنگ ایجاد شود، زمانی باید مردم را تهییج به مبارزه با تروریسم کرد، و زمانی باید با تزریق اسلحه جنگها را طولانی کرد، و زمانیکه فرصت بهرهبرداری از جنگها فراهم میشود صحبت از صلح و برقراری مناسبات اقتصادی لازم میشود و زمانی لازم میبینند دست به کارهایی بزنند که با هیچ منطق عرفی سازگاری ندارد. برای هریک از این سناریوها شخصیتهای خاص و بازیگران متناسب با آن را بکار میگیرند. برای طبیعی جلوه دادن رقابتها هم در زمان مبارزات انتخاباتی همدیگر را به بدترین اتهامات متهم میکنندو در پایان هم خودشان میگویند بیایید دست از سیاست کثیف برداریم و به کار مملکت بپردازیم!
البته اینبار ظاهرا میخواهند تبلیغات انتخاباتی را تا انتخابات بعدی ادامه دهند! رئیسجمهور قبلی شده است کیسهبوکس آقای ترامپ! و خودِ او با فاجعه خواندن انتخابات قبلی دموکراسی آمریکا را زیر سوال میبرد و میگوید این سیستم رایگیری امانتدار و عادلانه نیست و تقلب زیاد میشود!
در رابطه با سیاستهای داخلی همیشه مکانیزمهایی برای ایجاد تعادل و پرهیز از تندرویها دارند؛ ولی در رابطه با مسائل خارجی معمولا رئیسجمهور حرف اول و آخر را میزند.
تا آنجا که به ما مربوط میشود لازم نیست به پندآموزی به آنها بپردازیم ولی باید درسی باشد برای ایرانیانی که گاهی از ترجیح یک جناح به جناح دیگر سخن میرانند و یا بعضا به جناح خاصی مراجعه میکنند به امید اینکه، بقول خودشان، با لابیگری سیاستهای خاصی را پیش ببرند.
همچنین باید این ضرورت را در نظر داشته باشیم که مخصوصآ در مورد روابط خارجی خودمان باید، براساس منافع ملی و در نظر داشتن حقوق بینالملل، سیاست مستقل و کارشناسی شدهای در پیش گیریم که در مقابل بازیهای سیاسی کثیف دیگران دستخوش بحران نشویم. باید، ضمن منظور کردن نظرات کارشناسی جناحهای سیاسی مختلف ایرانی، در صحنه بینالمللی فقط از مسیرهای رسمی مواجه شویم. البته این نباید مانع از اظهار نظرات مستقل در صحنههای اجتماعی و بحثهای بین مردمی شود.
آنچه موجب بنبستهای موجود در روابط بینالمللی امروز ایران شده است، بمیزان زیاد، ناشی از روابط غیرشفافِ اشخاصی با خارجیانی بوده که وصل به قدرتهای خاص بوده و از کانالهای غیررسمی و بطور غیرشفاف وارد معاملات نانوشته شدهاند.
همین نوع ارتباطات بوده است که زمینههای بروز یکی از مشکلات بزرگ فعلی، یعنی مسئله نفوذ گسترده در ارکان نظام شده است تا حدی که، بقول وزیر اطلاعات پیشین، جان همه مسئولین بالا در خطر میباشد! همین موضوع چنان نظام را آلوده و خطرآفرین کرده است که لزوم یک پاکسازی گسترده در سیستم حکومتی را واجبِ فوری کرده است.
همانگونه که میبینیم شرائط جهانی هم بر اثر رویکردهای جدیدِ بزرگترین قدرت جهانی تغییر کرده است و همه کشورها از اروپا و چین و روسیه و اعراب و سایرین دست به تکاپویی جدید زده و مشغول چارهجویی هستند. درمورد ایران مشکلات بینالمللی هم راهحلهای داخلی دارد و اگر مشکلات داخل بدست خود مردم ایران حل نشود، هیچ منجی دیگری وجود ندارد و ممکنست مورد معامله قدرتهای بزرگ واقع شویم.
با وجود همه ناهمواریهای بینالمللی امروزه جوی که در افکار عمومی جهانی ایجاد میشود نقش بزرگی در فعل و انفعالات بینالمللی ایفا میکند.
در شرایط بحرانی موجود، که مقبولیت داخلی و وجهه جهانی حاکمیت دچار خدشه شدید شده است، لازمست تغییرات اساسی از طرق معقول به مرحله اجرا گذاشته شود. چنانچه آنانکه در مقام مسئولیتهای بزرگ قرار گرفتهاند از حسننیت لازم برخوردار باشند باید با درک شرائط و بمنظور رهایی ملت از عواقب ادامه سیاستهای جاری، آمادگی خود را برای بازنشستگی از قدرت و واگذاری قدرت به صاحبان آن یعنی مردم، از طریق سازوکارهایی که توسط نخبگان ملی در محیطی آزاد و دوستانه قابل ارائه میباشد اعلام و زمینههای لازم برای اجرای آنرا فراهم نمایند.
مردم ایران، باتوجه به تجارب قرن اخیر، آمادگی دارند با همیاری و همنوایی با همدیگر، ضمن تنظیم یک برنامهی عفو عمومی، برای نجات خود و کشور و آینده فرزندان وطن همکاریهای لازم بعمل آورند. لازمست همه گروههای فعال در صحنه سیاسی ایران در داخل و خارج از کشور آمادگی لازم برای ایفای نقش سازنده در اینخصوص داشته و با تمام استعدادهای خود صادقانه در این راستا کوشا باشند.